روز نوشته های من |
همین جا، کنار نیمکت پریروزی می نشینم ،ازآن روز تا به حال همین جا نشسته ام من و نامه خداحافظی تو،هر دو تنهائیم، نامه ای که حالا همه کلماتش جزئی از تارو پودم گشته ،نامه ی که همچون ضربان قلبم با من یکی شده،اینجا نشسته ام با من یکی شد. اینجا نشسته ام با تمام حضورم با تمام رویایت که هر روز هر شب نرم به خلوتگاه دلم می خرامد. همین جا نشسته ام به انتظارات اگر چه می دانم چشم امیدم بیهوده است . اما باز می نشینم . حالا قطرات پاک باران به پاکی عشقی که داشتیم می بارد. و فضای خاطرم را شستشو می دهد ، بوی باران بوی زمین های باران خورده می کشد به همان دیروز، مرا با خود می کشد .به همان دیروز ، که نام تو در میان باد گم شد. [ سه شنبه 86/3/8 ] [ 8:0 عصر ] [ ع اسلامی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |