سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز نوشته های من
 
قالب وبلاگ

 
ده فرمان "لیمن"

1.دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.


2.می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.


3.دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه


4.تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت

5.دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری


6.اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان


7.وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره


8.شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.


9.وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است

10.نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.

 


[ چهارشنبه 91/6/1 ] [ 1:20 صبح ] [ ع اسلامی ] [ نظر ]

الهی دوستت دارم ،ودوست داشتم ، دوست داشتنم مانند بازگشت موج ها به طرف ساحل باشد

چون موج ها که خود زمانی نزدیک به ساحل بوده نادم میدانند و سعی می کنند تا

 دوباره و سه باره و چند باره خود را به ساحل بکوبند .و حکایت من هم همین گونه

 است .من زمانی کمتر از این به تو دور بودم و لی حالا حتی ساحل نجات و سعادت

 را نمی بینم .و هی دورتر و دورتر می شوم .خدایا این مجال را از من مگیر.

 بگذار لحظه خودم را به تو وصل کنم.ولی مثل من مثل  برگ قرمز و زرد چند رنگ پائیزی است که هر چه

 تلاش می کند،با ساقه بی بنیانش بار چند رنگی خود را تحمل کند و رقصان و بدون تقلا وصالش

 با درخت را فراموش می کند و زیر پای کودکی معصوم می افتد که یکی از تفریحات پائیزیش خرد کردن

 و شنیدن احساس ناتوانی برگ های دورو و چند رنگ زیر پایش است.

 خدایا جز این حقی نیست،من قدر ناشناسی کردم و برگ خرد شده دیگر به جای خود برنمی گردد

 من تاوان دورویی خود را و صدای خرد شدن کمرم را زیر پای پاک وجدانم می شنوم .خدایا تو را نصرتی می

 خواهم اکنون چه کنم؟

 من دیگر برگ خرد شده ای هستم زیر پای کودکان وجدان .حال از من چه کار می آید ؟

 شاید تنها کار کوچکی بتوانم بکنم و آن، بلند نعره زدن در زیر پاها و خوب خرد شدن است؛

 تا عبرتی باشد دیگران را که با ر خود را با چند رنگی سنگین نکنند.

 

 


[ چهارشنبه 91/5/25 ] [ 2:12 عصر ] [ ع اسلامی ] [ نظر ]

سلام دوستان :

من بعد سالها برگشتم !

 


[ شنبه 91/5/21 ] [ 2:27 عصر ] [ ع اسلامی ] [ نظر ]

باز هم سلام :

حلول ماه مبارک رمضان بر همه مسلمین جهان مبار باد.

 

در ماه ضیافت الهی، بار دیگر دور هم جمع می شویم در محفلی 

خودمانی برای ارتقای اندیشه هایمان .

وعده دیدار:21 شهریور  مطابق با 10 رمضان 

از ساعت:18:15 تا افطار   

مکان :مدرسه قرآنی شهید جعفری( تهران پارس بالاتر از فلکه سوم ،206 غربی (شهید محرم پور) پلاک 41

                                                                                                                            


[ شنبه 87/6/16 ] [ 12:8 صبح ] [ ع اسلامی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

باشه بعد!
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 102198