و بعد از آن
قلبم با سوزشي مدام شروع به سنگين شدن نمود
سنگين و سنگين تر..
تا در وحشت چشمهاي بسته ام ناگهان فهميدم...
قلبم سنگ ميشد
سراسيمه چشم گشودم و نگاهت كردم
و آنگاه براي نخستين بار
آن بوته رعنا را ديدم
كه ريشه در آتش داشت...
سلام
موفق باشيد
يا علي
متن قبلي قشنگ تر بود!
اما خب مجبوريم در هم بخريم
منتظر بعدي ها هستم
يا حق